
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تاریخ ۹ می ۲۰۱۸ برابر با ۱۸ اردیبهشت ماه به مشارکت کشورش در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا توافق هستهای ایران و گروه ۱ + ۵ پایان داد . در پی این تصمیم وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد تحریمهائی که برجام آنها را لغو کرده بود بعد از دو دوره ۹۰ و ۱۸۰ روزه احیا خواهد شد که در جریان آنها شرکتها و بانکها باید فعالیتهای مرتبط با ایران را به تدریج کاهش دهند . دوره ۹۰ روزه در تاریخ ۶ آگوست به پایان رسید ، مهمترین بخش از این تحریم ها ، تحریم خرید و فروش اسکناس دلار ، تجارت طلا و فلزات گرانبها و خودروسازی ایران بود . پایان دوره ۱۸۰ روزه در تاریخ ۴ نوامبر خواهد بود و بیش از همه فعالیتهای بانکی و صنایع نفت و گاز ایران را هدف قرار خواهد داد که به زعم مقامات ایالات متحده اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد .
تفاوت عمده در این دور از تحریمها مخالفت اتحادیه اروپا و برخی کشورها نظیر چین با آمریکا است . همین امر به گمانهزنی ها پیرامون دامنه ی تأثیر این تحریمها بر اقتصاد ایران دامن زده است . تردیدها و گمانهزنیها بیش از همه بر این پرسش تأکید دارد که آیا ترامپ اصولاً توان آن را دارد که به کلی مانع صادرات و فروش نفت و گاز ایران شود؟
تلاش آمریکا برای قطع صادرات نفت ایران متوجه سیستم حمل و نقل آن نیست . در واقع آمریکا در تلاش است تا از یکسو با اعمال فشار بر واردکنندگان نفت ایران و از سوی دیگر از طریق قطع رابطه مالی ایران با سیستم بانکی جهان صادرات نفت کشورمان را محدود نماید . دو کشور ترکیه و چین عمده خریداران نفت ایران اعلام کردهاند که به واردات گاز و نفت خود از ایران ادامه خواهند داد و حاضر نیستند به تحریمهای تعیین شده از سوی آمریکا گردن نهند . اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده است که با ایجاد یک کانال مالی موازی ، امکان ارتباط ایران با سیستم مالی را فراهم خواهد کرد ، موضوعی که میتواند تراکنشهای مالی مورد نیاز ایران و از جمله کسب درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت را ممکن سازد .
مرز مشترک با ترکیه ، امکان صدور نفت و گاز به این کشور را امکانپذیر میسازد بنابراین کنترل حمل نفت و انتقال انرژی به ترکیه از سوی آمریکا به طور کامل ممکن نخواهد بود . چین نیز میتواند با بهره گرفتن از شیوهها و راهکارهای مشابهی به مبادلات بازرگانی خود با ایران ادامه دهد بدین ترتیب که شماری از بانکها و موسسات مالی چین عمدتاً در گسترهی ملی فعالیت دارند و در چرخهی مالی تحت نظارت آمریکا قرار ندارند پس این بانک ها میتوانند موضوع تراکنشهای مالی بین ایران و چین را بدون نیاز به دلار سامان دهند . تجربه سالهای قبل نشان می دهد که ایران کماکان از امکان فروش نفت بر روی آب نیز برخوردار است و نفتکشهای ایرانی میتوانند نفت را با بهای کمتر بر روی آب به نفتکشهای دیگر به فروش برسانند .
در مجموع نویسنده اعتقاد دارد توان قطع کامل صادرات نفت و گاز ایران توسط آمریکا وجود ندارد اما طبیعتاً امکان کل صادرات نفت ایران که اکنون بالغ بر روزانه دو و نیم میلیون بشکه است هم وجود نخواهد داشت . تحلیلگران برآورد کرده اند صادرات نفت ایران روزانه بین ۵۰۰ هزار تا ۳/ ۱ میلیون بشکه کاهش خواهد داشت . بنابراین قطع کامل صادرات نفت و گاز ایران حتی پس از تاریخ ۴ نوامبر ممکن نیست اما قطعاً شاهد کاهش قابل ملاحظه صادرات این دو فرآورده توسط کشورمان خواهیم بود .